سیرت صبح

دسنوشته های فرهنگی ، ادبی ، هنری و سیاسی

سیرت صبح

دسنوشته های فرهنگی ، ادبی ، هنری و سیاسی


(( یاد باد آن روزگاران یاد باد ))

روزگار وصل یاران یاد باد

 

روزگار نسل شور و شوق و عشق

روزگار تیر و ترکش ، هور و عشق

 

یاد باد آن ذکر و تسبیح و دعا

رزم مردان یلِ بی ادعا

 

یاد سربند و پلاک و قمقمه

یاد رمز یاعلی و فاطمه

 

یاد تن های بدون سر شده

یک گلستان غنچه ی پرپر شده

 

یاد باباهای روی تاقچه

یاد پیر و باغبان باغچه

 

یاد فکه ، یاد میدانهای مین

وقت رفتن ، بوسه های آخرین

 

نوجوانان رهِ صد ساله رو

پیرمردان دلیر و پیشرو

 

یاد سختی های جانفرسای جنگ

صدهزاران لاله ی فردای جنگ

 

یاد طوسی،کاوه، کلهر ، باقری

یاد نوبخت و بصیر و باکری

 

یاد باد آن وسعت بی انتها

شب ، میان قبرها ، سوز دعا

****

با تو ام ای دشمن دیر آمده

از حرام دشمنان سیر آمده

 

حیدری! هادی! تو حیدر نیستی

لایق نام دو سرور نیستی

 

با تو ام ای روزمزدِ شب سرشت

این هنر میرانَدَت از صد بهشت

 

چشمها بستی ، قلم را سوختی

شاید اینگونه ادب آموختی!

 

چشم های بسته سهم فتنه بود

نی برای مردهای در سجود

 

رفته راه ننگ نیک آهنگ (1) را

کوک کردی ساز بد آهنگ را 

 

خواستی از وسعت دریا چرا !

جلبک سبز و کف دریا چرا ؟!

 

شاید اینگونه بخواهندت ولی

شاید اینگونه بمانی از علی !

 

این سرا معراج صدها لاله است

عقده ی تو زخم چندین ساله است

 

عقده ی نسل رضا خانی شده

در علوم غرب زندانی شده

 

عقده ی ناکامی هم کاسه ها

فتنه گرها ، عقده ی رقاصه ها

 

عقده ی سی ساله ی نام امام

زهرِ  اصلاحات در جام امام

 

عقده ی یک جبهه مردان دلیر

کاظمی، صیاد ، بابایی ، بصیر

***

جبهه تنها یک بیابان ماسه نیست

جنگ رو در رو کتاب قصه نیست

 

جبهه تنها انفجار و دود نیست

جبهه یک مجموعه ی محدود نیست

 

جبهه فرهنگ است فرهنگ جهاد

جنگ دانشگاهِ فرهنگ جهاد

 

با تو ام ای نسل منفور آمده

کُلُّهُم کورٌ علی کور آمده

 

چشم بگشا حال دنیا را ببین

این همه سربند زهرا را ببین

 

 

* پاورقی :

1-    کاریکاتوریست ضد انقلاب و فراری نیک آهنگ کوثر

 




  • یوسف راد

بنگر ، زبان چه کسی در دهان توست !!+ عکس

یوسف راد | جمعه, ۲۹ اسفند ۱۳۹۳، ۰۸:۳۰ ب.ظ

برای دیدن تصویر بزرگ تر کلیک کنید


نظر یکی از بازدید کنندگان همراه با جواب خودم :


متاسفم که بعضی از هموطنان من اینقدر بی‌شعور هستند
چرا فکر می‌کنید اسرائیل ۱۰۰ درصد بد است؟
چرا فکر می‌کنید اگر کسی خلاف نظر شما حرف زد طرفدار اسرائیل است؟
چرا فکر می‌کنید اگر کسی خلاف نظر شما حرف زد حق با شماست؟
چرا به خودتان اجازه می‌دهید به یکی از نمایندگان ملت با این تصویر توهین‌آمیز اهانت کنید؟

حتما دلیل شما این است که آقا گفته و صدا و سیما پخش کرده؟
نه آقای شما معصوم است و نه صدا و سیمای شما
بگذریم که ایشان فردی ............ و........... است و گفتگو در مورد عصمت ایشان کاری بیهوده

می‌دانم که نظر را منتشر نمی‌کنید
می‌نویسم که شاید حداقل کمی فکر کنید

خداوند شما را با آقای شما، خمینی، بشار اسد، کیم یونگ ایل( یه چیزی تو همین مایه‌ها )، قذافی، فیدل کاسترو و پوتین محشور بفرماید


بسم اله
1- فقط ما نمی گوییم اسرائیل جنایتکار است بلکه اسناد بین المللی موجود اثبات کرده است که جنایت کار تر از قوم صهیون در تاریخ آفرینش بشر وجود نداشته است .
2- ما نمی گوییم امام خامنه ای معصوم است اما شما بگویید چه کسی در دنیا معصوم تر از اوست ؟ اوباما؟! کلینتون؟! جرج بوش؟! سارکوزی؟! برلوسکنی؟! یا دیگران . همه اینها که بر اساس مدارک رسانه های خودشان همجنس بازی و روابط نامشروع بی قید و شرط شان زبانزد دنیا شده است !!
3- ما نمی گوییم برخی زبان اسرائیل شده اند بلکه مواضع و حرفهایشان در سالهای اخیر اثبات کرده است که صهیونیستهایی در لباس مسلمانان هستند که مدرک این حرف را در مواضع و کتابهای پدرانشان می توان یافت .
4- ما اگر به نماینده خودمان انتقاد کنیم حتی اگر او را به دلیل مواضع خلافش مورد سماجت قرار دهیم بر ما حرجی نیست زیرا ما هم از همان ملتیم که گفتی اما امثال تو که صهیونیست پرستید و وطن فروش حق دخالت در امور داخلی ما را ندارید حتی اگر در خود تهران زندگی کنی .
5-مطمئن باش ما با خمینی و خامنه ای و با اهل بیت عصمت و طهارت محشور خواهیم شد نه با آنانکه تو تصور می کنی اما بدان عذاب خداوند بسیار نزدیک و دردناک است پس این چند جمله را به یادگار بخوان و بیدار شو . در پایان یک جمله ی کلیدی (( یا زیر پرچم اسلام باش یا زیر پرچم کفر ، اینجا میانه روی وجود ندارد))
یوسف راد




  • یوسف راد

جنبش تسخیر سینما و اصلاح سیما

یوسف راد | جمعه, ۲۹ اسفند ۱۳۹۳، ۰۸:۳۰ ب.ظ

روزها بود که نوشتن را کناری نهاده بودم و دلسرد از تاثیر وبلاگ نویسی در اصلاح امور فرهنگی کشور ، سرگرم امور خیریه شده بودم اما امروز مطلبی خواندم از استاد و مفسر قرآن کریم ابوالفضل بهرام پور که بار دیگر داغ دل این قلم را تازه کرد و گفت آنچه را که بارها در نگاشته هایم آورده بودم . میدانیم که وضعیت مفتضح سینمای ایران از چشم هیچ بیننده ای پوشیده نیست . سینمای مرده ای را که دولتهای سازندگی و اصلاحات به دولت نهم و دهم تحویل دادند و این دو دولت نیز با احترامی ویژه آن را به خاک سپردند . سینمای ایران مجموعه ای است از کارگردانان لاابالی و بازیگران ناسالم ، که اگر بی احترامی به چند نفر استثناء موجود در این سینما نبود به راحتی می شد آن را نمونه گسترش یافته و مطابق با سینمای رژیم منحوس پهلوی دانست که داستانهای اکثریت فیلمهای موجود در آن پیرامون سکس و جنایت است . شواهد این نگاشته را به راحتی در درصد بالایی از ساخته های سینمایی می توان یافت . به عقیده نگارنده اکثر نویسندگان سینمایی و سازندگان فیلمنامه ها به دلیل فقدان دین و معنویت (که در فیلمهایشان به وفور مشهود است و آن را فریاد میزنند ) و تاثیر پذیری از مکاتب منحرف غربی ، و از همه اینها مهم تر لذت جویی و سکس گرایی مفرط شان ، فضای سینما و بخصوص در زمان کنونی صدا و سیما را به سوی لجنزار لاابالی گری و بی قیدی سوق داده اند . این تنها گوشه ای از اقدامات طفل ناقص متولد شده سینمای ایران است زیرا در پس این پرده ی زیبا ، تفکر مخرب فراماسونری نهفته است تا ریشه های حکومت اسلامی و الهی را بخشکاند . متاسفانه مسئولان ناسالم رخنه کرده در نظام اسلامی نیز از روی عمد و گاه از روی غفلت مسیر همواری را برای 1 درصد حاکم بر سینما و سیما آماده ساخته اند تا هر نوع تفکر انحرافی در این مسیر به ذهن مخاطب عام و متاسفانه کودکان پاک و معصوم القاء شود . 

استاد بهرام پور با تیزبینی ویژه که مطمئنا از سابقه و نگاه قرآنی و الهی نشئت گرفته است ، به ریز برخی از ابتذال های فراگیر حوزه سینما و سیما را به ضرغامی و حسینی گوشزد کرده ، که دیری است عقده فرو برده آحاد جامعه مذهبی ملت ایران است و در خانه های آنان مورد بحث قرار می گیرد اما متاسفانه هیچگاه گوش شنوایی برای آن نبوده است . شاید برخی منتظرند تا کارد به استخوان برسد و امام خامنه ای مستقیما وارد میدان اصلاح سینما و سیما شوند اما دانستن این نکته ضروری است که امام ما در حوزه مسئولیت خویش تذکرات راهبردی را ارائه می کنند و این وظیفه همه هنرمندان متعهد ، جوانان انقلابی ، طلاب و آحاد ملت ایران است تا با پیروی از دستورات راهبردی ایشان ، زمینه را برای اصلاح وضعیت جامعه فراهم آورند .

نگاهی به سینمای دنیا نشان میدهد که امروزه سینما بعنوان ابزاری است برای گسترش اعتقادات هر مکتب و کشوری . برای نمونه اگر هالیوود فیلمی را در زمینه های عاشقانه، رازآلود ، جنایی ، جنگ و ... میسازد ، فلسفه موجود در فیلمنامه آن ، نهادینه کردن اعتقادات کشور آمریکا در ذهن ملتهای دنیا است . مبانی بی دینی و لاابالی گری نیز در بسیاری از این فیلمها تبلیغ می گردد و برای سست کردن اعتقادات الهی و معاد نیز میلیاردها دلار صرف ساخت و توریع سکس در دنیا می شود . اکنون باید دید سینمای ایران که تبعا باید برخواسته از انقلاب درونی ملت ایران باشد آیا توانسته است به بیان و تبلیغ مبانی اصلی این انقلاب پایبند باشد ؟ آیا سینمای ایران توانسته است با به کار گیری مبانی و آموزه های اسلام ناب ، به تولید فیلمنامه های موثر در تغییر نگاه جامعه جهانی به این مکتب الهی کمک کند یا آنکه با ساخت فیلمهایی که کل آن در چند کلمه خلاصه می شود ، به تزلزل پایه های اعتقادی ملت خویش دامن زده است .

مطمئنا سینما و سیمای ایران اکنون از ابزارهای دشمن برای مقابله با روح انقلابی موجود در جامعه ایران هستند. فیلمهای مبتذل و با سطح نازل در فیلمنامه ، کارگردانی ، بازیگری و تفکر حاکم بر حوزه سیمای ایران ، راه خطرناک هلاکت را طی می کنند و روح خانواده های ایرانی را با انبوه تولیدات مخرب ، به تباهی خواهند کشانید . جا دارد گوشه هایی از انحرافات این دو حوزه را به اختصار مرور کنیم :

1-   فیلمهای تولید شده در سینما معمولا به عنوان اصلاح جامعه انگشت اتهام را بر متدینان و مذهبی ها نشانه می روند و با شخصیت پردازی مغرضانه، مشکلات جامعه را ناشی از خشک مغزی و اقدامات نسنجیده طیف مذهبی و دیندار نشان می دهند و با سیاه نمایی مفرط ، راه را برای جدایی دین از معادلات اجتماعی و سیاسی هموار می کنند .

2-   برنامه های ساخته شده در سیما از برنامه های کودک و نوجوان گرفته تا بزرگسال ، بجز موارد علمی و مذهبی که به اشاره استاد بهرام پور در ساعات پرت نمایش داده می شوند ، اکثرا با موسیقی های مبتذل و بخصوص در زمینه کودکان با رقاصی علنی و زنده همراه است که متاسفانه آثار مخرب آن در خانواده ها به وضوح مشاهده میشود برای نمونه بسیاری برای آنکه از حرکات کودک خود لذت ببرند به سادگی از او می خواهند برای جمعی برقصد و مطمئنا گناه انحراف این کودک و به طبع آن نسل آینده ای که از وی به وجود خواهد آمد بر عهده آقایان چسبیده به میز مدیریت سازمان صدا و سیما خواهد بود .

3-  سریالهای تولید شده در سیما در اکثر موارد حاوی کلمات رکیک ، رفتارهای ناشایست و مخالف عرف جامعه است همچنین تجمل گرایی و مد سازی را نیز باید به این موضوع اضافه کرد اما مثل اینکه مسئولان این سازمان عریض و طویل به راحتی چشمهایشان را بسته اند و همه را نادید حساب می کنند . باید این را نیز اشاره کنم که سینما دهها برابر از سیما در این خصوص وضعیت وخیم تری دارد .

4- مسئله حجاب که دیر زمانی است از دستور کار سینما و سیما خارج شده است و به طرق مختلف هردوی این رسانه های فتنه انگیز سعی دارند این واجب الهی را لوث کنند . برای نمونه استفاده از کلاه گیس یا کچل کردن بازیگران زن و نشان دادن آنها بدون روسری و لمس بازیگران زن توسط مردان و ... که این امر وقتی با فرار برخی بازیگران زن و کارگردانان به خارج کشور همراه می شود و آنها را در کسوت یک مدل سکس یا سازنده فیلم سکس می بینیم ، موجب آن می شود که اطمینان حاصل کنیم مشکل بسیاری از بازیگران و کارگردانان در این عرضه موضوع سکس است . 

5-    در پایان به تفکر مخفی شده در پس اکثر ساخته های سیما و سینما می توان اشاره کرد که گاه خزنده و گاه آشکارا مبانی عقیدتی اسلام و انقلاب و اعتقادات 99 در صد ملت ایران را با آسمان و ریسمان بافتنها و توجیهات پیش و پا افتاده به مسلخ می برند و دقیقا با کاروان سینمای غرب در جهت خدشه در صفوف مسلمین حرکت می کنند . 

اکنون به نظر می رسد طرحی نو لازم است تا با راه اندازی جنبش تسخیر سینما و اصلاح سیما ، جوانان متدین و متخصص مهر از لبها و قلمها بردارند و فتنه انگیزی اهالی به اصطلاح هنر را که پس فتنه 88 بار فتنه گری را تاکنون به خوبی به دوش کشیده است ، از این عرصه دور کنند . وقت آن رسیده است که وضعیت متعفن سیما که اکثر کسانی که در آن شاغل هستند عاری از روح الهی و معنویتند و به اضافه کارهای میلیونی و ماموریت و پست و مقام خویش دل بسته اند ، توسط جوانان انقلابی متنبه شوند و سر عقل بیایند و با فرهنگ ملت اینگونه رفتار نکنند .

جوانان انقلابی و هنرمند ملت ایران باید بدانند تا آن لحظه که ما لب به سخن نگشاییم و حرکتی در جهت اصلاح امور نکنیم باید شاهد فتنه انگیزی جمعیت کمتر از 1 درصدی حاکم بر سینما و سیما باشیم و شب و روز در برنامه های مختلف توهین به آرمانها را ببینیم و ساکت و آرام بمیریم ، اما دشمنان بخصوص اهالی سینما و سیما که اکنون دشمن ترین آنانند ، این آرزو را به گور خواهند برد و انشاء اله ما جوانان با پیروی از نظرات تخصصی امام خامنه ای ، سنگر های تصرف شده را آرام آرام فتح خواهیم کرد . به امید پالایش دنیای هنر از وجود دشمنان اسلام .

 

متن سخنان استاد ابولفضل بهرام پور در رجانیوز 

    

 




  • یوسف راد

آقای ده نمکی عذر خواهی کن !

یوسف راد | جمعه, ۲۹ اسفند ۱۳۹۳، ۰۸:۳۰ ب.ظ

 چند روز پیش مطلبی در سایتها منتشر شد مبنب بر اینکه رامبد جوان بازیگر و گارگردان سینما و تلویزیون در انتقاد از مسعود ده نمکی گفته است : آقای ده‌نمکی از دید من و خیلی‌های دیگر، این قدر چهره‌ی تکلیف ‌روشنی بود که فکر می‌کردم اگر این آدم قرار است از موقعیّت خشن سیاسیش تبدیل شود به یک آرتیست و هنرمند، باید از آنهایی که آزارشان داده عذرخواهی کند.

لینک مطلب 

نگارنده در کامنت زیر این مطلب در سایت عصر ایران مطلبی را گذاشتم که متن کامل آن را ذیلا می خوانید : 

درست است ده نمکی باید عذرخذرخواهی کند از فرزند شهیدی که 30 ساله شده است و هنوز در حسرت روز آخری است که پدر او را در آغوش کشید ، بوسید و وعده داد زود برگردد هر چند پدر به قولش عمل کرد اما بی سر آمد . ده نمکی باید از حزب الله عذرخواهی کند که چرا اینقدر دیر سلاح هنر به دست گرفته است و جا را برای ورود فرزندان شیطان به این عرصه خالی گذاشته است . چرا اینقدر دیر به فکر تصویر کردن یک عمر خون قی کردن جانبازان شیمیایی افتاده است تا آنها همراه با خون قی کردنشان از وجود تفکرات الحادی و دشمن پسند در سینما و مخصوصا تلویزیون خون دل بخورند . چرا اینقدر دیر فرزندان انقلاب به این عرصه وارد شدند که زبان زن بازان و زن پرستانی که آمار فحشاهایشان دست به دست بین مردم رایت می شود اینگونه چاک دهان بگشایند و خون صدها هزار شهید و جانباز را لگد مال کند . آری ده نمکی باید عذر بخواهد از مادری که سالها به یاد فرزندش بشقاب اضافی سر سفره می گذاشت و عاقبت در حسرت دیدار فرزند دق کرد . 

ده نمکی باید از نسل دوم سوم و چهارم و همه نسلهای دیگر عذر بخواهد که چرا اجازه داده است تصویر جنگ با دوربین کسانی نمایش داده شود که جنگ را تنها از تلویزیون خانه شان دیده بودند . چرا اجازه داده است شلنگ تخته های کاباره ای ، سینما را تصاحب کنند تا 20 سال پس از پایان آن حماسه بزرگ که بی تردید در طول تاریخ جهان کم نظیز بوده است یعنی دفاع مقدس ، دهان به یاوه گویی بگشایند و از حماسه سازان آن کارزان بخواهند توبه کرده والا در هنرستانی که به برکت وجود انقلاب اسلامی رشد یافته است وارد شوند . 

ده نمکی باید از ما عذر بخواهد که چرا آنقدر به سکوتش در خصوص سینما و بخصوص سیما ادامه داد تا اکنون فضای این رسانه ها مملو از بازیگران و کارگردانان درجه 4 و 5 و بدتر باشد علی رغم اینکه این دو رسانه زبان انقلاب در دنیا به حساب می آیند . 

آری اگر ده نمکی و دوستان هنرمندش پس از پایان جنگ تحمیلی با تمام قوا وارد صحنه فرهنگ و هنر شده بودند اکنون رامبد جوانها و دیگرانی از این قماش حسرت یک روز دستیاری آنان را داشتند هر چند حالا هم می توان به لطف الهی کاری کرد و طرحی نو در انداخت و وضعیت کاباره ای سینما و سیما را تغییر داد . می توان آه مظلومانه ملتهای منطقه را به تصویر کشید و وحشی گری های بی نظیر فرزندان شیطان در عالم را به برکت هنر متعهد فریاد زد . 

هنوز وقت هست با استفاده از ابزار و نیروهای متعهد سینما و سیما ، این وضعیت نابسامان را سامان داد تا مرهمی باشد بر آه دل دردمندانی که تا کنون انتظار کشیده اند اما جز ابتذال ندیده اند . اکنون وقت مبارزه ای سخت است با جریانات متعدد از معاندان تا نادانان  و این امر جز با ابزار هنر میسر نخواهد شد . 




  • یوسف راد

رسانه ملی در خدمت کیست ؟

یوسف راد | جمعه, ۲۹ اسفند ۱۳۹۳، ۰۸:۳۰ ب.ظ

دیر زمانی است جمعه شبها برنامه ای با عنوان ((هفت)) با موضوع بررسی آثار سینمای ایران از شبکه سوم سیما پخش می شود که حاوی بخشهای گوناگون از جمله حضور زنده کارگردانان و بازیگران عرصه سینمای کشور است و متاسفانه در مسیر پخش برنامه بارها و بارها اتفاقاتی رخ داده است که موجب آزردگی طیف عظیمی از ملت ایران می شود اما انگار ریاست سازمان عریض و طویل صدا و سیما و تهیه کنندگان این برنامه گوششان به هیچ انتقادی بدهکار نیست . حال این موضوع را در کنار اتفاقات چند سال اخیر در کشور بگذاریم و خروجی آن را مشاهده کنیم ، همانگونه که پیشتر تذکر داده بودیم ، نشان می دهد ، تمامی سرمایه مادی و معنوی جبهه دشمن و فتنه انگیزان سبز معطوف به این عرصه و اختصاصا به این برنامه شده است . این اتفاق به این دلیل است که فعالان عرصه سینما از آنجا که خود را مورد حمایت ملت می پندارند و فضای رسانه ملی را نیز همسو با خود می بینند به خیال باطل خویش ، حق دارند تفکرات مبتنی بر ایدئولوژی غربی خود را به نام مردم و در یک برنامه زنده مطرح نموده و نه تنها دولت و مسئولان سینمایی بلکه مدیریت ارشد نظام را نیز به چالش بکشند . هرچند در خصوص عملکرد مدیران سینمایی کشور به ویژه در دولتهای نهم و دهم حرفهای ناگفته و انتقادات بسیاری برزمین مانده است و از جمله این انتقادات سوق دادن فضای سینمایی کشور به سوی طلبکاری از نظام و ملت است اما اینکه پس از فتنه های سال 88 و رو شدن دست دشمنان خارجی و دنباله های داخلی آنان در ضربه زدن به آرمانهای اصولی انقلاب اسلامی ، فضای بزرگترین رسانه تصویری کشور دوباره در اختیار شوالیه های ناتوی فرهنگی قرار بگیرد و زبان امثال موسوی و کروبی از حلقوم کارگردانان و بازیگران آن هم در برنامه ای زنده گویا شود ، مساله سئوال برانگیز دیگری است . هر چند طی ماههای اخیر این موضوع که فتنه گران عرصه سینمایی و رسانه ای کشور را به جای عرصه سیاسی برگزیده اند ، بارها و بارها توسط بسیاری از صاحبنظران و از جمله نگارنده تذکر داده شده بود اما متاسفانه مدیریت ضعیف و همسو با خواست قلبی اپوزیسیون خارجی و داخلی و لژ فراماسونری همچنان در رسانه ملی ادامه دارد .

در آخرین برنامه سینمایی (( هفت )) که با حضور داوود نژاد کارگردان سینما و به صورت زنده به روی آنتن رفت ، علی رغم آنکه بینندگان انتظار داشتند این برنامه به بررسی آخرین ساخته داوود نژاد ((مرهم)) بپردازد ، در نهایت منجر به آن شد که سخت به ورطه باطل گویی و حمایت علنی از کارگردانان جریان فتنه و ضد انقلاب افتاد و بحث غیرکارشناسی حذف سانسور به بهانه آزاد نبودن فضای سینمایی کشور برای ساخت موضوعات دلخواه نیز به راحتی بیان شد و منتقد حاضر در برنامه مسعود فراستی نیز که از نیروهای متعهد به انقلاب و نظام است با سکوت و گاها همراهی خویش با داوود نژاد ، جو تاثر انگیزی را به وجود آورد . سخنان داوود نژاد به قدری دیکته شده می نمود که او در پایان در برابر تک جمله مسعود فراستی درخصوص سانسور مجبور به عقب نشینی تاکتیکی شد و بار دیگر جملات اولیه خود را تکرار کرد . داوود نژاد با بیان اینکه بعنوان کارگردان ناراحت است از اینکه همکار او جعفر پناهی به زندان افتاد و آزادی عمل در سینما زیر سئوال رفته است ، بیان کرد سینماگران بین المللی همچون نام برده باید آزاد باشند و برای سینمای کشور در سطح بین المللی اعتبار کسب کنند . این درحالی است که اکثر ساخته های جفر پناهی به صورت غیرقانونی و زیرزمینی در کشور تولید می شود و اکثرا نمایانگر عقب ماندگی ملت ایران و فقر و نداری ملت است . به همین علت او را به همراه عباس کیارستمی می توان بعنوان پیشگامان سینمای فقر ملت ایران در جشنواره های بین المللی دانست . از سوی دیگر جعفر پناهی در آخرین اقدام ضد انقلابی خویش سعی داشت ادعای واهی مهدی کروبی رقیب آرای باطله مبنی بر تجاوز به زندانیان در زندانهای ایران را در زیرزمین خانه اش به فیلم برگرداند که لو رفت و به زندان افتاد . آیا اکنون مشکل سینمای ایران چنین افراد بی غیرت و لاابالی هستند تا به عرصه سینما برگردند و باز هم اتهام افکنی به نظام را مستند سازی کنند . به نظر نگارنده برای اصلاح سیستم رسانه ای و سینمایی کشور همچون انقلاب فرهنگی یک انقلاب رسانه ای لازم است در غیر اینصورت وجود افکار مسموم ، ضد انقلابی و مبتنی بر ابتذال در سینما و رسانه ، آینده مبهمی را مجسم می کند . 

موضوع دیگر پیرامون مسئله سانسور در سینمای ایران است . آیا به راستی مشکل اکنون سینمای ایران موضوع سانسور است ؟ آیا به غیر از صحنه های جنسی چیز دیگری مانده است که کارگردانان سینمای ایران از آن در فیلمهایشان استفاده نکرده یاشند ؟ نکند منظور از برچیدن سانسور علنی شدن ارتباطات نامشروع و بی شمار بازیگران و کارگردانان و عوامل این عرصه بر پرده سینماهاست ؟... و سئوال دیگر اینکه آیا در کشور های دنیا فضا کاملا برای کارگردانان و نویسندگان گشوده است ؟ بد نیست چنین افراد ناآگاه و بی اطلاع نظری به کشور های غربی بیاندازند تا از عمق سانسور در آنها مطلع شوند . برای مثال آیا در کشور های غربی می توان یک سئوال درخصوص هلوکاست مطرح کرد ؟ چه برسد به آنکه در نقد آن فیلمی ساخته شود! آیا در آن کشور ها می توان از پیشرفت ملت ایران حرفی زد ؟ آیا می توان از ملت های تحت ستم قدرتهای استکباری همچون افغانستان ، عراق ، فلسطین ، یمن ، لیبی و ... حرفی به میان آورد ؟ آیا میتوان در خصوص ماهیت وجود رژیم کودک کش و خون ریز و وحشی صهیونیستی فیلم و یا نظری را اعلام کرد ؟ و هزاران سئوال دیگر .

مطلبی که حیف است به آن نیز اشاره ای نکنیم ، اینکه داوود نژاد در سخنانش بارها به این امر اشاره کرد که باید اجازه داده شود تا سینما به حرف دل مردم نزدیک شود و حرف آنان را بزند ، حال باید تشریح شود مردم همان تعداد اندک تماشاگران فیلم داوود نژاد اند یا همانهایی چند ماه سرمایه و وقت ملت ایران را تلف کردند و با پشتیبانی آمریکا و اسرائیل و اتحاد منافقین و همجنس بازان و بهائیان و ضدانقلاب خیابانهای تهران را به آتش کشیدند و به نتیجه ای هم نرسیدند و سر آخر با حضور میلیونی ملت به سوراخ موش پناه بردند . احتمالا منظور کارگردان فیلم مرهم از مردم آنهایی نیستند که به دیدن اخراجیهای 3 رفته اند والا تماشاکران اندک فیلم خود را جای ملت جا نمی زد .    

در پایان به نظر نگارنده وقت آن رسیده است از سویی این نوع کارگردانان به فطرت خویش بازگردند و با تجدید نظر در خوی ابتذال خواهی خویش ، راه خود را از خواسته های دولتهای استکباری و معاند با نظام اسلامی و انقلاب ملت ایران ، جدا کنند و از سوی دیگر مسئولان سینمایی و رسانه ای کشور نیز این عرصه بزرگ را از وجود افراد منحرف و فتنه گر پاک نمایند در غیر اینصورت باید منتظر تسویه حساب ملت با خود باشند .     

 




  • یوسف راد


دیروز خبری بین حزب الله رد و بدل شد مبنی براینکه رئیس جمهور پس از 11 روز غیبت وقتی برای اولین بار بعد از حکم حکومتی مقام معظم رهبری آقای مصلحی وزیر محترم اطلاعات را در جلسه هیئت دولت دید از ورود به جلسه خودداری کرد و وقتی آقای مصلحی متوجه این امر شد خود از حضور در جلسه منصرف شد و از آنجا خارج شد و پس از این امر آقای احمدی نژاد وارد جلسه شد و جلسه آغاز شد . نمی دانم صحت این خبر تا چه اندازه است هر چند در تصاویر رسانه ملی از جلسه دیروز هیئت دولت هم آقای مصلحی دیده نمی شد اما مثل اینکه آقای رئیس جمهور هنوز حساب کار دستش نیامده است و گویی به خیال خود حزب الله بخاطر گوهر وجود ایشان آراء خود را به پایش ریخته اند ، زهی خیال باطل . متاسفانه تاکنون نصیحت هیچیک از دوستان و حتی خانواده ایشان هم موثر واقع نشده است و وی به تاخت از ولایت دور می شود و بر زبان لق لقه ی تبعیت از ولایت فقیه دارد . گویی همه عالم و آدم مشایی و امثال مشایی را نمی شناسند و وی در وجود این نوکر بی چون و چرای قدرتهای خارجی ، گوهری ناب می بیند و همه صلحای امت اسلام و دلسوزان و طرفداران واقعی خود را به یک عشوه مشایی می فروشد . حال برخلاف میل باطنی خویش باید به زبان دیگری با این فرد سخن گفت . اول اینکه مقام معظم رهبری تاکنون به صراحت نظرات خود را در خصوص مسائل داخلی و خارجی بیان داشته اند و کرارا به همگان توصیه کرده اند که فقط با توجه به آنچه ایشان رسما اعلام می کنند موضع گیری نمایند و به شایعات توجه نکنند از این رو سئوالاتی که در ذهن اکثر علاقمندان به احمدی نژاد بی پاسخ مانده است ذیلا می آید امید است که وی تا دیر نشده از .... پیاده شود و پاسخ این سئوالات را در وجدان خودش جستجو کند باشد که از جادوی مشایی خارج شده و آغوش امن ملت و رهبری باز گردد :

1-     هنوز پس از گذشت مدتی طولانی ، امت حزب الله پاسخ این سئوال را دریافت نکرده است که چرا با وجود دستور کتبی ولایت مطلقه فقیه مبنی بر ملغی شدن حکم معاون اولی اسفندیار ، رئیس جمهور هشت روز هیچ اقدامی نکرده است و متاسفانه پس از انصراف اسفندیار از پذیرفتن این سمت ، با بی احترامی نامه ای تنظمی کرده و فقط برمیبنا قانون فلان و فلان انصراف سرکرده جریان نفوذی را به استحضار رهبری معظم رسانده است ؟

2-     چرا دولت دهم و نهم که داعیه حرکت بر پایه اصول اساسی اسلام و انقلاب را دارد اینگونه با رویکرد بی بندو باری فرهنگی خو گرفته است به گونه ای که اکنون جامعه از ناهنجارهایی همچون بدحجابی به شدت رنج می برد و امور فرهنگی و سینمایی به ابتذال کشیده شده است و واقعیت اختصاص بودجه های فرهنگی در سفرهای استانی چیست ؟ آیا این بودجه ها برای فرهنگ ملت خرج می شود . که متاسفانه باید گفت شواهد این موضوع را کاملا رد می کند .

3-     رئیس جمهور پس از حکم حکومتی رهبر انقلاب ، 11 روز به حالت قهر صحنه سیاسی کشور را ترک کرد و کنج عزلت گزید و زبان جونفکر را برای خود برگزید و هیچ نگفت اما با کمال تعجب پس آنهمه رایزنی و... پس از 11 روز با استقبال رسمی و تشریفات بی معنی به ریاست جمهوری قدم گذاشت و در سخنانی بی رمق و بی تاثیر دم از پیروی از ولایت فقیه زد و از دشمنی با اسرائیل گفت بدون آنکه به اشتباه خویش در قهر با رهبر و ملت اعتراف کند و عذر بخواهد . این رفتار رئیس جمهور قابل پیش بینی بود زیرا اگر اکنون صحنه سیاسی کشور را ترک می کرد اسفندیار و جریان نفوذی منحرف هیچ شانسی برای انتخابات مجلس و ... نداشتند و با توجه به هزینه ای که از جیب بیت المال صرف کرده بودند نمی توانستند بهره برداری لازم از این جریان را بکنند و این موضوع عاملی شد تا احمدی نژاد را به هیئت دولت بکشانند . اما این سخن و نارضایتی را باید به گوش رئیس جمهوری که با توجه به حمایتهای رهبری از سخنان و مواضعش مورد حمایت ملت قرار گرفته است رساند و آن اینکه رهبر معظم انقلاب پس از مشخص شدن نتیجه انتخابات ، انتخاب ملت را تنفیذ می کند اما در حکم حکومتی تشخیص خود را امر و ابلاغ می کند بنابراین اکنون ما حکم حکومتی را از تنفیذ رای خود به شما بیشتر قبول داریم و اگر همین حالا جنابعالی و مصلحی کاندیدای انتخابات شوید بدون تردید امت حزب الله ، مصلحی را برمیگزیند . پس همین مقدار آبرو و اعتباری را که از برکت وجود مقام عظمای ولایت دارید حفظ کنید و مشایی و دار و دسته اش را از کنارتان برانید و بدانید تاریخ ثابت کرده است کسانی همچون آیت الله مصباح ، آیت الله صدیقی ، آیت الله علم الهدی و دیگر بزرگان در راه انقلاب ثابت قدم بوده اند و پیرو راه ولایت هستند و اگر اظهار نظری می کنند برخواسته از روح اسلام و اعتقادات ملت ایران است نه مکتب ایرانی . مطمئنا اگر نیاز باشد ملت مثل همیشه کار را تمام خواهد کرد .  




  • یوسف راد

علی مطهری یا عزت الله سحابی ؟

یوسف راد | جمعه, ۲۹ اسفند ۱۳۹۳، ۰۸:۳۰ ب.ظ

روزگار عجیبی است . بیش از یکسال پیش عده ای در بستر قانون نظام مقدس جمهوری اسلامی و با سوء استفاده از سوابق خویش ، به عرصه انتخابات ریاست جمهوری پا گذاشتند و با فریب گوشه ای جامعه غیور ایران ، به نام اهل بیت و امام (ره) ، آرایی برای خویش کسب کردند ، اما در چرخشی همسو با تشنگان به خون ملت ایران ، کشور را به آشوب و التهاب کشیدند . اینان که انتصابشان به قشر مرفهین بی درد و منتصب بودنشان به برخی مسئولان عالی رتبه قابل تردید نبود ، با حمایت های بی دریغ هاشمی و خاندانش به گونه ای مسیر را آماده کردند که در پایان این فتنه گری ، علی رغم سکوت ملت به دستور مقام معظم رهبری در برابر اهانت های پی در پی به مقام عظمای ولایت و امام راحل (ره) که توسط پیاده نظام رژیم صهیونیستی در حجم کوچکی از جمعیت تهران انجام می گرفت ، این وقایع به روز عاشورای سال 88 و حرکت یزیدیان و عمر سعدیان و شمریان بدل شد و پیش آمد آنچه نباید میشد . هرچند به فرموده مقام معظم رهبری این حوادث در کنار تلخی هایی که داشت ، شیرینی هایی هم به کام ملت گذاشت که در صورت عدم اتفاق آنها شاید سالها طول میکشید چهره برخی از مقدس نماهای انقلاب ستیز آشکار گردد . این تحرک شیطانی هر چند در پایان عمر هشت ماهه خویش با قیام ملت حسینی ایران به زباله دان تاریخ پیوست و برخی از آنان که هشت ماه بی بصیرتیشان مانع نگرش صحیح به مسائل شده بود به برکت حضور جوانان و ملت بصیر ایران ، به راه هدایت آمدند و اتفاقات نهان این کودتای مخملین را دیدند اما برخی دیگر هنوز هم انگار بر تبل توخالی فتنه کوبیدن و صدای آن را از دور شنیدن را می پسندند و روز به روز راه خویش را از ملت و اسلام جداتر و دورتر می کنند. 

بی تردید نقش خاندان هاشمی در فتنه های آخرالزمان را نمی توان نادیدهد گرفت . از هزینه مالی و معنوی و سیاسی و اجتماعی گرفته تا فرماندهی مستقیم آشوبها و فتنه انگیزیها . در این میان نیز نمی توان از نقش برجسته فائژه هاشمی (ل) و جانی فراری مهدی هاشمی (ل) چشم بپوشیم . مهدی هاشمی با هدایت گری اراذل و اوباش و راه اندازی چندین استودیو برای رسانه های ضد انقلاب گرفته تا تاکید مستقیم او به حمله به اصل ولایت فقیه و فائزه هاشمی نیز با حضور مستمر خویش در تظاهراتها و شعارها و سخنرانی هایش بر ضد نظام و اصل ولایت فقیه که فیلم آن نیز از رسانه ملی پخش شد .

اکنون هر چند در کوتاهی مسئولان قضایی و امنیتی حرفها بسیار است و ناگفته هایی هست که شاید نتوان در این مجال به آن پرداخت اما آیا همه این جنایتهای خاندان هاشمی و دیگران از حافظه ملت نیز پاک خواهد شد و یا کسی می تواند با تمسک به اجداد مطهرش ، نقش تطهیر کننده این موجودات خبیث را از ذهن ملت پاک کند ؟ جالب تر اینکه همه اقدامات فرزندان هاشمی توسط پدرشان تایید هم شده است آنجا که در مصاحبه ای که در اینترنت از وی منتشر شده می گوید از همه فرزندانم رضایت کامل دارم . 

داستان پسر نوح را همگان شنیده اند و در قرآن نیز بدان اشاره شده است آنگاه که از هدایت پدر سرباز زد وبا کافران و معاندان راه حق نشست و در طوفان قهر الهی به درک واصل شد . این داستان بارها و بارها در این انقلاب تکرار شده است یکی ز این تکرارها شامل حال فرزند استاد بزرگ و معجزه انقلاب اسلامی شهید دکتر مطهری است . علی مطهری ماههاست از مسیر عدالت و بصیرت خارج شده است ، شاید هم آرام آرام پرده از چهره واقعیش بر میدارد اما دلسوزی اخیر او برای زن فتنه گری همچون فائزه هاشمی (ل) داستان اسفناکی است که بی تردید دل همه ارادتمندان به خاندان مطهری بزرگ را به درد می آورد . هر چند نظرات توخالی وی بارها موجبات نگرانی آحاد امت حزب الله را فراهم آورده است اما مسیری را که وی برگزیده ، مبنی بر حرکت برمدار اصلاح طلبان و در راستای احیای فتنه ، نمی تواند به فراموشی ملت از بی حیایی های خاندان هاشمی و کل اصلاح طلبان منجر شود . سخن ناحق و سبک سرانه او که همه اتفاقات یکسال اخیر را از مناظره های تلویزیونی میداند نیز جای هیچ تردیدی باقی نمی گذارد که او از اینکه آقازاده ها در رسانه ملی به صراحت به چالش کشیده شده اند وحشت کرده است . جای سئوال دارد آیا فرزندکسی که شهید دانایی هایش شد باید اینگونه مغلوب نادانی ها و بی بصیرتی هایش شود ؟ هرچند فرزندان نوح بسیارند اما افسوس که عبرت گیرندگان همواره اندکند و دنیاطلبی ،آقازادگان را به فنا کشانده است . شاید روزی علی مطهری به این نتیجه برسد که شهادت پدر بزرگوارشان هم به دلیل مناظره بین احمدی نژاد و موسوی خائن بوده است . الله اعلم . برای آگاهی از نوع نگاه این فرزند بی بصیرت علامه شهید دکتر مطهری نامه سخیف او به رئیس قوه قضائیه را در ذیل می آورم . قابل یادآوری است قوه قضائیه به مطالبات امت حزب الله که توجهی ندارد شاید به خواسته علی مطهری عنایت ویژه کند و امت حزب الله را به دادگاه بکشد !؟

 

 

ریاست محترم قوه قضائیه

آیت الله صادق لاریجانی دامت برکاته

با اهداء سلام و آرزوی توفیق، حادثه هتاکی و دشنامهای ناموسی به خانم فائزه هاشمی فرزند آیت الله هاشمی رفسنجانی چیزی نیست که بتوان از کنار آن گذشت. به تعبیر امیرالمومنین علی علیه السلام اگر مسلمان از غم این حادثه دق کند و بمیرد مورد ملامت نیست بلکه سزاوار است.

حادثه از این قرار است که در حالی که خانم فائزه هاشمی و پسر خواهرشان پس از تشییع جنازه یکی از اقوام نزدیک خود در شهر ری به سوی خودروی خود در حال حرکت بودند، چند تن از اراذل سیاسی بی بصیرت به وی نزدیک شده و دشنامهایی به ایشان و پدر بزرگوارشان میدهند که قابل ذکر نیست و بی تردید مصداق حد قذف یعنی هشتاد ضربه شلاق است.

گذشته از اینکه باید بررسی شود که چرا انقلاب اسلامی ما به این انحطاط کشیده شده است و بنده ریشه این پرده دریها را در مناظرات انتخاباتی میدانم، با توجه به اینکه فیلم این حادثه منتشر شده و افراد هتاک شناسایی شدهاند، مستدعی است دستور اقدام عاجل در خصوص اجرای حکم در ملا عام پس از اثبات جرم در دادگاه صالح، صادر فرمایید.

اگر امروز کوتاهی شود، این پدیده شوم دامن همه را خواهد گرفت و این لکه ننگ بر دامان انقلاب اسلامی باقی خواهد ماند. قبلا از حسن توجه جناب عالی سپاسگزارم.

با تقدیم احترام

علی مطهری  




  • یوسف راد

توهین به ملت ، پاسخ قاطعانه می خواهد

یوسف راد | جمعه, ۲۹ اسفند ۱۳۹۳، ۰۸:۳۰ ب.ظ

موضوع بی احترامی برخی کشورها به زائران و مسافران ایرانی در فرودگاه ها و دیگر اماکن عمومی ، دیرزمانی است یکی از دغدغه ها و نگرانیهای مردم برای مسافرت به کشورهای دیگر است . این مسئله تاحدی فراگیر به نظر میرسد که حتی برخی کشورهای هم پیمان ایران همچون سوریه نیز تحت تاثیر جو ایجاد شده علیه ایران ، در این موضوع با کشورهای سرسپرده حاشیه خلیج فارس همراه شده اند و بیم آن می رود با رویکرد مدارا و مسامحه دولت جمهوری اسلامی ، به توهین های ادامه دار علیه ملت بزرگ ایران منجر شود . در کنار این موضوع فعالیت شدید سرویسهای اطلاعاتی و امنیتی رژیم های استکباری برای شناسایی و ربایش اتباع ایرانی را نیز باید اضافه کرد که هر از گاه قلوب ملت را جریحه دار میکند. هماهنگونه که به یاد داریم سال گذشته حکومت مستکبر آمریکا با ربایش تبعه ایرانی به نام شهرام امیری ، که توسط سرویس های جاسوسی آمریکا و رژیم صهیونیستی با کمک ویژه سرویس اطلاعاتی عربستان صورت گرفت ، سعی داشت ضمن بهره برداری سیاسی از این تبعه ایرانی دور جدیدی از صحنه سازی ها و فشارها علیه ایران را پایه ریزی کند که به فضل الهی این عمل ناکام ماند اما هیچ اقدام عملی از جانب ایران برای جلوگیری از ادامه چنین اقداماتی توسط سرویس های امنیتی کشور عربستان و دیگر کشورها صورت نپذیرفته و یا اینکه به اطلاع ملت نرسیده است . اکنون با ادامه دار شدن موج توهین ها به ملت در مرزهای ورودی برخی کشور های منطقه همچون عراق ، عربستان ، سوریه ، امارات و ... جای پرسش باقی است ایران چه اقدام متقابلی برای بازدارندگی از این اهانتها انجام داده است؟ شاهد دیگر فعالیتهای گسترده سرویسهای اطلاعاتی کشورهای منطقه ، اعلام رسمی مقامات امنیتی مبنی بر حمایت همه جانبه سرویسهای اطلاعاتی کشور پاکستان از گروه جنایتکار جندالشیطان و شخص عبدالمالک ریگی بود. با دستگیری سرکرده این گروه تروریست و فاش شدن حمایتهای همه جانبه سرویسهای جاسوسی آمریکا و پاکستان از این شرور متاسفانه باز هم اقدام قاطعانه در برابر خیانت آشکار دولت پاکستان انجام نگرفته است .

شاید کمابیش مطلع باشید یک تبعه زن ایرانی به نام شهرزاد میرقلی خانی در بدو ورود به کشور آمریکا توسط نیروهای امنیتی آن کشور بازداشت و به زندانی مخوف منتقل شده است . کسی که بصورت کاملا قانونی به این کشور مسافرت کرده ، بدون هیچ دلیل قانع کننده ای اکنون در زندانهای آمریکا به طرز فجیعی تحت شکنجه های متعدد و سلول انفرادی قرار دارد . در مقابل یک زن جاسوس آمریکایی به نام سارا شورد ، به همراه دونفر دیگر ، بدون هیچ مجوز و روادید ، از مناطق مرزی کشور برای جاسوسی به ایران وارد می شود و پس از بازداشت و احراز جاسوس بودنش ، پس ار کلی خوش گذشتن در زندانهای ایران! و دیدار با خانواده اش با احترامی ویژه ، با قید وثیقه آزاد و به کشورش باز می گردد . این در حالی است که ملیکا و ملینا دو دختر بانوی ایرانی زندانی در آمریکا حدود سه سال است مادر خود را ندیده اند و پدر بزرگشان مجبور است برای خورد و خوراک دخترش در زندان آمریکا ، ماهانه 1000 دلار پول واریز نماید . وی می گوید : (( چون زندانهای آمریکا هزینه خورد و خوراک و لباس زندانیان را قبول نمی کنند مجبورم ماهانه 1000 دلار به حساب زندان واریز کنم اما به جای آنکه با پول من تن ماهی و خوراک مناسب به فرزندم بدهند ، تن سگ برای او می برند .)) هر چند ادعای حقوق بشر حکومتهای مستبد ، سالهاست رنگ باخته و توده ملتها دریافته اند چنین ادعایی تنها برای سرپوش گذاشتن بر جنایتهای مستکبران در جهان مطرح می شود اما شنیدن حرفهای خانم شهرزاد میرقلی خانی نیز می تواند گوشه هایی از حقوق بشر آمریکایی را فاش کند . او که از فرصت کوتاه ارتباط تلفنی با خانواده اش برای مصاحبه دوباره با رادیو ایران بهره می گیرد می گوید : (( پس از مصاحبه اولم با رادیو ایران ، مرا 10 روز به سلول انفرادی بردند و شکنجه کردند ، پس از خروج از انفرادی مرا به طبقه دوم زندان بردند و از بالا به حیاط زندان پرت کردند که در پایین چند زندانی دیگر مرا گرفتند تا به زمین نخورم ، بعد مرا به جایی بردند که اکثر زندانیان ایدزی و دارای بیماریهای خطرناک آنجا بودند . دیگر نمی دانم چه بلایی ممکن است سرم بیاید .))

با این توصیف آیا هنوز هم لازم است ما حسن نیت خود را به جامعه جهانی که مبنای حکومت حاکمان آن بر جور و ستم و جنایت و خونریزی است ، اثبات کنیم ؟ آیا وقت آن نرسیده است با قاطعیت و بهره گیری از تمامی ابزارهای سیاسی ، رسانه ای ، اقتصادی و فرهنگی موجود ، از حقوق ملت ایران در سطح بین المللی دفاع شود ؟   

 در پایان ضمن تقدیر از اقدامات شجاعانه دولتمردان نظام مقدس جمهوری اسلامی در دولتهای نهم و دهم بخصوص شخص ریاست محترم جمهوری دکتر احمدی نژاد ، انتظار آحاد ملت از دولت خدمتگزار و دیگر مراجع ذیربط همچون قوه محترم قضائیه و مقننه ، آن است که همچون دیگر عرصه ها ، با قدرت و قاطعیت به موضوع بی احترامی به اتباع ایرانی در کشور های مختلف نیز ورود پیدا کنند و با تدوین راهکاری مقتدرانه ، نهال خبیث اهانت به ملت را از ریشه بخشکانند .




  • یوسف راد

ما بیشماریم ...

یوسف راد | جمعه, ۲۹ اسفند ۱۳۹۳، ۰۸:۳۰ ب.ظ

(( جلبکها بخوانند ))

یک نفر برود میکروبهای سیاسی نظام را بیدار کند تا ببینند رژیم چطور اینهمه جمعیت را از سراسر کشور با اتوبوس و قطار و هواپیما به قم برده است . یکنفر نیست به میکروبهای محترم بگوید آقایان سران فتنه ، مگر نمی بینید نظام با ساندیس و کیک و کلوچه و گاها نهار ، ملت را به خیابان می آورد . مگر شما بیشمار نبودید . مگر به پشوانه ملت دست به آشوب و تخریب و قتل و هتک حرمت عاشورا و امام نزدید . مگر شما نبودید که برای تجاوز در زندانهای رژیم مدرک می ساختید و می دادید به چند نفر تجاوز کنند و بعد به خارج فراریشان می دادید ، پس کجایید ؟ چرا خفه شده اید و به میان مردم نمی آیید و آرمانهای جنبش سبز اموی را فریاد نمی زنید ؟ بیایید این ریش دارهای ساندیس خور را ببینید چگونه به خیابان آمده اند و برضد اربابهایتان شعار میدهند . اصلا احتمال دارد همه اینها را نظام از لبنان وارد کرده باشد همانطور که به فرمودهHIVسیاسی میرحسین چیز ، چند روز پیش با اتوبوس و دوچرخه و گاری و قطار ، برای استقبال از احمدی نژاد ، ملت را به لبنان صادر کردند . اما من خبر دیگری شنیده ام که محرمانه است و باید پیش خودتان بماند . می گویند حزب اله لبنان یک سیاهی لشگر بزرگ دارد که هرجای دنیا نیاز باشد آنها را صادر می کند به ایران ، فرانسه ، ایتالیا و حتی آمریکا ، ندیدید در لبنان به فارسی به احمدی نژاد خوش آمد گفتند ، همه افراد این سیاهی لشگر به صد زبان دنیا شاید بیشتر مسلطند! برای انتقالشان هم از قوانین پیچیده انیشتین استفاده می کنند چون انیشتین مسلمان شده بود و علنی اظهار مسلمانی نمیکرد و برای آنکه به مسلمانان کمک کند قانونی اختراع کرد که در ده دقیقه یک میلیون نفر را می شود از این طرف دنیا به آنطرف برد . باز هم محرمانه پیشتان بماند می گویند این قانون که به صورت نامرئی در کاغذی مخصوص نوشته شده الان در دستان سید حسن نصراله است و یک کپی از آن را زیر همان اسلحه اسرائیلی که به احمدی نژاد هدیه داده بود گذاشته و به ایران فرستاده است . پس چرا حرفی نمی زنید . دیگر صدایی از هنجره شیخ مخملین ، آن مقهور بزرگ آرای باطله ، بلند نمی شود! ممد کودتا هم انگار زیر سیل باران ملت ، آب به لانه بنیادش افتاده و دم برنمی آورد . اشعری مخملین نیز بدجوری گیج میزند و سراسیمه فکر چاره جویی و اتحاد بین ممد سوروس و میر چیز ... و چیزنورد و بقیه بروبچه های غارتگر افتاده .

از همان اولش میدانستیم شما مرد راه نیستید. همان وقتی که در مناظره با حمدی نژاد به چیز چیز افتادید و ننجونتون آمد جلوی چشمهاتون معلوم بود جنبش سبز دنیا نیامده مرده است . آقایان میکروب ، شما را به خدا زنده بشید و حرفی بزنید . نگذارید همه بفهمند جنبش مرده است ، آتو دست رژیم ندید . شما اگر بخواهید می توانید باز هم با پر رویی بین مردم بیایید و کتک بخورید و بروید . شما باز هم می توانید با جاسوسهای اسرائیلی و امریکایی فالوده بخورید و دم از راه امام بزنید . باز هم می توانید با خیال و توهم زندگی کنید و با بهائیها و همجنسبازان و شیطان پرستان و ملی مذهبی ها و پهلوی ها و منافقین و ... یک اتحاد گل و بلبل تشکیل بدهید و جلوی مردم و انقلاب بایستید و محاکمه هم نشوید . باور نکنید مردم شما را نمی خواهند ، این هم از دروغهایی است که گفته می شود ، رژیم رای ملت را که هیچ ، نظر ملت را هم تغییر داده است . اخبار واصله حاکی از پخش میلیونها ساندیس در سراسر کشور است . اما شما هنوز هم قهرمان اصلی جبهه خدمت به صهیونیستها هستید . شما هنوز هم به نیابت از نتانیاهو با ایران می جگید . بدانید که هنوز حتی با اینهمه ساندیسی که نظام پخش کرده ، باز هم شما بیشمارید . همین چند وقت پیش بود اوباما دوباره گفت دست از حمایت شما برنمی دارد پس از چه نگرانید . به خیابان بیایید ، شما اسطوره های وطن فروشی و ذلت هستید . شما با فتنه های سال 88 روی شاهان ایران را هم سفید کرده اید ، حتی فتحعلی شاه را که فقط پیرجامه اش را به کمر نگه داشت و همه چیز را به فنا داد . شما مردان بزرگ عرصه خیانتید . به میدان بیایید و باز هم آبروی ملت قهرمانتان را به تمسخر و لجن پراکنی بگیرید . راستی از آن آقازاده فراری هم خبرهایی رسیده انگار می خواهد با اختلال اقتصادی کشور را به هم بریزد . خیلی خوب است شما هم با او همکاری کنید تا وقت دارید . چون اگر مردم ذره ای متوجه شوند دمار از روزگارتان در می آورند و ننجونتان را جلوی چمانتان می رقصانند .

راستی خیلی حیف شد ، اصلی ترین منبع مالی فتنه گری و خیانت را از دست دادید ، دانشگاه آزاد را می گویم ، ای کاش می شد آن را نگه دارید ولی حتی خدا هم نتوانست در برابر تصمیم نظام بایستد . با اینکه چند روز قبل تر گفته بودند خدا نمی گذارد وقت دانشگاه آزاد باطل شود ! اما جای نگرانی نیست به هر حال آنقدر پول از سیا و موساد و شابک و کا گ ب و ام آی 6 میرسد که بخور نمیری دستتان را بگیرد . متاسفانه فعالان اپوزیسیون هم کفگیرشان به ته دیگ خورده و هر روز شاهد اخراج یکی از آنها از سیانیوز و وی او ای و .. هستیم . اوضاع اسفباری است و مردم به شدت ساندیس خور نظام اند . هر چند شما بیشماریداما همه شما را مسخره می کنند . انگار اکبر کچل راست می گفت ، (با صدای آهسته ) مثل اینکه تقلب هم نشده بود ، نه؟! پس واقعا همه این ساندیس خورها طرفدار نظام اند !؟ حیف شد ولی بازهم با پررویی بگویید ((مابیشماریم)) .      




  • یوسف راد

سینمای دفاع مقدس کجاست ؟

یوسف راد | جمعه, ۲۹ اسفند ۱۳۹۳، ۰۸:۳۰ ب.ظ

 

هفته دفاع مقدس ، سمبلی است برای پاسداشت هشت سال مقاومت ایران اسلامی در برابر تهاجم سراسر ظالمانه استکبار جهانی بوسیله آلت دستی همچون دیکتاتور سرنگون شده کشور عراق صدام حسین ، که بهره گیری از این موقعیت می تواند عاملی برای شناختن مردان و زنانی باشد که بدون هیچگونه سابقه در زمینه های نظامی ، فقط به عشق محافظت از دین و آیین و مملکت خویش ، پای در این مسیر نهادند و با پیروی از رهبری الهی ، حماسه ماندگار مقاومت را خلق نمودند .

بدون تردید یکی از اصلی ترین حوزه های نشر و گسترش فرهنگ دفاع مقدس ، وادی هنر است که چندی پیش نیز با تاکیدات مقام معظم رهبری به تولیدات هنرمندانه در زمینه های فرهنگی ، راه جدیدی پیش روی فعالان این عرصه گشوده شد . اما با نگاهی به این عرصه از منظر هنر ، باز هم کاستی های فراوانی رخ می نماید ، کاستی هایی که اکثر آنان از سیاستهای نادرست برخی مسئولان از پایان جنگ تاکنون نشات می گیرد و با تغییر رویکرد آنان میشود گفت بسیاری از این کاستی ها قابل رفع و رجوع است .

برای نمونه می توان به کارگردان و نویسنده بزرگ دفاع مقدس ، ابراهیم حاتمی کیا اشاره کرد که دیرزمانی است فعالیت در زمینه های دفاع مقدس را ترک گفته است . هرچند به استناد گفته سید شهیدان اهل قلم شهید سید مرتضی آوینی : ((شاید جنگ خاتمه یافته باشد اما مبارزه هرگز پایان نخواهد یافت .... )) باید در راه مبارزه همواره استوار و خستگی ناپذیر ماند و حرکت کرد و ابراهیم حاتمی کیا نیز از این قانون و قاعده مستثنی نیست ، اما نگاهی به نظرات این کارگردان متبحر عرصه دفاع مقدس در برنامه ((راز)) که شبهای ماه مبارک رمضان از شبکه 4 سیما پخش می شد ، نشانگر نگاه فاجعه آمیز برخی مسئولان فرهنگی در این حوزه حساس و آینده ساز است ، به گونه ای که سیاست کلی آنان متمرکز بر قهرمان سازی های هالیوودی از شهداء و ایثارگران و به نمایش گذاردن تصویر مخدوش و ناتوان از دشمن پیش روی ملت باشد . این نگاه موجب شده است اکنون سینمای دفاع مقدس نتواند واگویه های منطبق با واقعیت را در بطن خویش جای دهد و روز به روز ریزش های حرفه ای ، آن را به سرمرز تعطیلی بکشاند . از سوی دیگر عدم انطباق اتفاقات رخ داده در طول سالهای دفاع مقدس با تصاویر منعکس شده در فیلمها ، ضربات سنگینی بر ذهن مخاطبان عام خواهد گذاشت زیرا ، در صورت به تصویر کشیدن چهره ای ناتوان از دشمنان ملت ایران که با اسناد موجود ، یک اتحاد بین المللی برای شکستن مقاومت ایرانیان تشکیل داده بودند ، غیرت و مردانگی رزمندگان اسلام و شجاعت ها و رشادتهای آنان را مخفی خواهد کرد . این را هم اضافه کنید که لاپوشانی ضعفها و شکستهای جبهه اسلام در طول دفاع مقدس هشت ساله ، راه تعالی و پیروزیهای آتی را مسدود خواهد کرد .

در کنار این نگاه غیرمسئولانه ، عدم انعطاف و همکاری لازم با کارگردانانی که سوابق روشنی در شناسایی موقعیت و بیان حقایق بر حسب زمان دارند ، موجب شده است فعالان این عرصه علی رغم همه دغدغه ها و دلبستگی هایشان به این موضع ، پا را از دایره فیلمسازی و به بیان دیگر انعکاس هنری واقعه ای بزرگ بیرون نهند و به روزمرگی در فیلمسازی روی آورند . شاید بدبینانه باشد اما آنگونه که مشاهده میشود ، دست مخفی بدخواهان نظام در این امر داخل شده است زیرا سالهاست شاهد تولید آثار فاخر دفاع مقدس در سینما نیستیم و به همین دلیل است که مسئولان مجبورند به فیلم سخیفی همچون ((دموکراسی تو روز روشن )) در موضوع وفاع مقدس جایزه اهداء کنند .

به هر حال ناگفته ها بسیار است و تنها زمانی می شود نسل حاضر و نسلهای آینده را نسبت به اتفاقات رخ داده در انقلاب اسلامی آشنا کرد که اولا از افسران لایق و صحنه شناس عرصه دفاع مقدس برای بیان حقایق استفاده شود و ثانیا واقعیات بدون دخل و تصرف به بهانه های واهی یا شکستن ابهت شهداء ، به آحاد ملت بخصوص نسلهای آینده عرضه شود . باید دانست ترسیم فضای واقعی جبهه ها و انعکاس صحیح از قدرت دشمنان اسلام با آن ابزارهای پیچیده آمریکایی و صهیونیستی ، میتواند بهترین مبلغ رشادتهای رزمندگان در جبهه ها با آن تسلیحات ابتدایی و دلیل پیروزی آنان با اتکا به اراده الهی و روح معنوی حاکم بر دلهایشان باشد .     

      

 




  • یوسف راد